برخی تاریخ نویسان گفته اند که فرهاد اول، پادشاه اشکانی، آمردها را از منطقه ای که امروز «مازندران» نامیده می شود کوچاند و به سرزمین های شرق «ورامین» آورد. این دیدگاه را من با توجه به وجود آبادی هایی چون «آرادان» و «گِلی یِرد» در مازندران وشباهت آنها با آردکان و گیلیرد در طالقان و... قابل تامل می دانم. به هر روی، پس از خروج یا ضعف آمردان، تپوریان قدرت را بدست گرفتند و منطقه به نام آنان «تپورستان» نامیده شد. تپورستان، همچون بسیاری دیگر از ولایات ایران در دوران اشکانی، بصورت ملوک الطوایفی و نیمه مستقل از دولت اداره می شد، اما در زمان ساسانیان، کمابیش، زیر کنترل دولت مرکزی بود و سکه هایی نیز به نام همان منطقه ضرب شده است. در زمان «اردشیر بابکان»، بنیانگذار سلسله ی ساسانی، فردی بنام «گشنسپ» بر تپورستان، گیلان، رویان، دماوند حکومت داشت. پس از انقراض آل گشنسپ، «کیوس» که گفته می شود مذهب مزدکی داشت برای 7 سال در راس قدرت بود و سپس، «خسرو انوشیروان» او را از ترس گسترش آیین مزدک برکنار کرد و «زرمهر» را جایگزین نمود. آل زرمهر تا هنگام حمله ی اعراب در آن منطقه حاکم بوده اند و پس از آن نیز با تازیان مقابله کردند.
پس از حمله ی تازیان، عرب ها «تپورستان» را «طبرستان» نامیدند. مردمان سرزمین های شمالی ایران، بسیار به دولت و آیین گذشته شان پایبند بودند و سالها در مقابل تازیان عرب مقاومت کردند. در میان ایشان، دیلم ها بیش از دیگر اقوام شمالی در مبارزه با عرب ها مشهورند. این قوم آنچنان عرب های مهاجم را به چالش کشید که تازیان ناگزیر به خلق روایت ها و حدیث های دروغین برای جلب کمک از دیگر مسلمانان روی آوردند. برای مثال روایت شد که پیامبر اکرم (ص) جنگ مسلمانان با دیلمان را پیشگویی کرده بود و فرموده بود: «قزوین دری است از درهای بهشت. با دیلمان جنگ می کنند؛ شهدای آنجا مانند شهدای بدر هستند»
در روایت دیگری که البته راوی مستند دارد و درست به نظر می رسد، «احمد بن ابراهیم دورقی» به نقل از «خلف بن تمیم» به نقل از «رائده بن قدامه» به نقل از «اسماعیل» به نقل از «مره» می گوید: «علی بن ابیطالب (رضی الله عنه) فرمود از شما هرکس از جنگ با معاویه کراهت دارد، عطا بستاند و به جنگ دیلمان رود. پس چهار هزار یا پنج هزار از جنگ با معاویه روی بگرداندند و من یکی از آنان بودم؛ ما همه عطا خود گرفتیم و به دیلمان شدیم.»
حتی سالها پس از حاکمیت خلیفه ی عرب بر تمام ایران، ساکنان شمال هر از گاهی دست به شورش علیه تازیان می زدند. چنانکه «ابن واضح یعقوبی» در شرح دوران «ابوجعفر منصور عباسی» می نویسد: «مردم طالقان شورش نمودند و (خلیفه ی عباسی) «عمر بن علاء» را بر سر آنان فرستاد و او طالقان و دنباوند و دیلمان را فتح کرد و از دیلمان اسیران بسیار گرفت و...»
می توان حدس زد که نام طالقان از زمان تسخیر آن منطقه از «تپورستان و گیلان» بکار رفته است. «تل»، به احتمال از زبان عربی، وارد زبان فارسی شده است. این واژه هم اینک در گیلان و مازندران به منطقه ای به نسبت بلند گفته می شود؛ با این حال، مردم طالقان از دیرباز، «بلندترین» منطقه را «تل» می نامیدند. برای مثال یک طالقانی به بالاترین منطقه از روستای خود ممکن است بگوید: «تَلی سر» (سر یا بالای تل). به هر روی، «طالقان» شکل عربی شده ی «تلکان»، یعنی «سرزمین پر کوه» است.
تصوير:سد ازقسمت جنوب غربي (كلانك)
نام طبرستان، برخی گفته اند تا زمانی سلجوقیان، و برخی گفته اند تا هنگام حمله ی مغول به ایران بر منطقه بود و سپس نام «مازندران» رایج شد. «مازندران» گویا با دیوهای «مازنی» که مسکن شان در آن سامان بوده ارتباط دارد. به یاد داشته باشید که «دیو» در زبان اصیل هند و اروپایی به گروهی از خدایان اطلاق می شده است و زرتشت با معرفی «اهورامزدا»، بعنوان خدای یکتا، «دیوان» را گمراه کنندگان بشر نامید و معنای منفی دیو در فارسی امروز هم برگرفته از آموزه های زرتشت است. هنوز هم این واژه (دیو) با اندکی تفاوت در گویش، در بسیاری از زبان های خانواده ی هند و اروپایی به معنای «خدا» بکار می رود:
فرانسوی: dieu
اسپانیایی: dios
ایتالیایی: dio
به هر حال مازندران را می توان اینگونه تجزیه نمود:
ماز: بزرگ، این واژه در زبان پهلوی بصورت «مَس» در آمده؛ زرتشتیان هنوز هم به مادربزرگ «مِمس» و به پدربزرگ «بامس» می گویند.
اندرا (ایندرا): خدای جنگجو و حاکم آسمان و باران در باور آریاییان کهن.
با این ترتیب، مازندران یعنی سرزمین خدای باران یا سرزمین ایندرای بزرگ.
درباره نام «گیلان» واقعا چیز قاطعانه ای نمی توانم بگویم. عده ای گفته اند گیل یعنی شجاع و قهرمان! عده ای هم گفته اند که گیلان شکل دگرگونه شده ی «ورنه» است!! ورنه نامی است که اوستا به منطقه شمال ایران داده و معنی آن «پوشیده از جنگل» است. اما بالاغیرتا این هیچ ربطی به گیلان ندارد. «-ان» در این نام پسوند مکانی است و باید به دنبال معنای گیل بود. همین قدر مسلم است که:
الف) گیل، چنانکه در بالا گفته شده، نام قومی در شمال ایران بوده است.
ب) گیل، نام یکی از فرماندهان نیروی دریایی ایران در زمان داریوش بوده است.
پ) در زمان ساسانیان استان گیلان را «استان دیلمان» می نامیدند؛ نام گیلان بعدها و شاید پس از تار و مار شدن دیلمان بوسیله اعراب جایگزین شد.
زندگی اکثر مردم روستای های طالقان از فعالیتهای باغداری، دامداری و پرورش طیور تأمین می شد. گروهی از مردم در امور خدمات و صنایع دستی فعالیت میکردند. طالقان در یک محدوده کوهستانی استقرار یافته و فاقد اراضی هموار برای کشت محصولات زراعی است؛ از این رو بیشتر فعالیتهای مردم این روستا بر دامداری متمرکز گردیده و محصولاتی از قبیل حبوبات و سیبزمینی و پیاز نیز در آن به عمل میآید. فندق و گردو از محصولات سردرختی آن است.
از سوی دیگر، بستهبندی چشمه آب معدنی،می تواند موجبات اشتغال تعدادی از مردم روستا های طالقان را فراهم بیاورد . عمدهترین فعالیتهای خدماتی روستاهای اطراف سد، پذیرایی از مسافران و گردشگران در نیمه اول سال است. زنان قدیم روستا نیز، در فصل زمستان با بافتن جوراب و گلیم در تأمین هزینههای خانوار روستایی نقش بسزایی ایفا میکردند. روستای کوهستانی طالقان با بافت مسکونی متمرکز گسترش یافته است؛ ولی امروزه شکلگیریمنازل مسکونی بصورت مزرعه و ویلا های مدرن درآمده است .
واحدهای مسکونی در روستاهای طالقان به دو بخش سنتی و مدرن تقسیم میشود؛ خانههای سنتی به اقشار کم درآمد روستا تعلق دارد. خانههای نوساز متناسب با شغل و موقعیت اجتماعی احداث شدهاند.
مصالح به کار رفته در ساخت خانههای سنتی غالباً چوب، گل، سنگ و خشت است. در حالی که در ساخت خانههای جدید از مصالح سیمان، گچ، آجر و تیرآهن و بتن آرمه استفاده شده است. سقف اکثر خانهها شیروانی است که ضمن مقاومت در برابر بارندگیهای شدید، زیبایی خاصی به روستا بخشیده است.
پیرامون روستا را ارتفاعات و بیشهزارهای سلسله جبال البرز فرا گرفتهاند و چشماندازهای بسیار زیبایی را پدید آوردهاند. هر ساله، در فصول بهار و تابستان گردشگران بسیاری به این منطقه سفر میکنند.
چشمه های آب معدنی طالقان دارای انواع املاح معدنی کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم است. برای سازماندهی آن باید شاخهای از آب چشمه به حوضچهای در مرکز روستا هدایت شود و مورد استفاده مردم روستا قرار گیرد؛ مابقی آن، از طریق بستهبندی در کارگاه های آب معدنی در هر روستا ایجاد گردد تا بتواند در امر خودکفایی به سایر نقاط کشور ارسال گردد.
===========================================================
اکنون به بررسی واژگانی روستاهای طالقان می پردازیم:
روستاهایی با پسوند «-ان»:
پسوند «-ان» در زبان فارسی، می تواند بعنوان نشانه ی مکان و موطن بکار رود. چنانکه «ایران» سرزمین آریایی ها، «یونان» سرزمین ایونیایی ها، «گیلان» سرزمین گیل ها، و... است. در طالقان نیز «-ان» در نامگذاری روستاها همین نقش را ایفا کرده است.
لهران {Lohran} (لهر + ان): لهر (Lahar) در زبان هندی با معنای موج دریا و لهر (Lahr) در زبان اردو با معنای موج آب بکار می رود. با توجه به قانون تبدیل a به o در لهجه طالقانی و وجود رودخانه ای به همین نام که از کنار این روستا می گذرد، می توان میان روستای لهران و معنای یادشده ارتباط ایجاد نمود.
تصویر: روستای لهران
گوران Gouran(گور + ان):
گور در زبان پارسی، با معنای آتش پرستانی که به آیین زرتشت باشند بکار رفته است. باباطاهر می گوید:
اگر گوریم و ترسا و ور مسلمان به هر ملت که هستیم از تو ایمان
در طالقان، روستای دیگری بنام «سفیدگوران» هم وجود دارد که این هر دو روستا، به احتمال، با آبادی «گور سفید» در شمال شرقی استان تهران و در همسایگی مازندران نسبتی دارند. باز به احتمال، جامه ی سپید زرتشتیان در این نام گذاری دخالت داشته است.
هنوز هم آثار زرتشتیان طالقان، مانند گورستان گبریان در 5 کیلومتری شمال شرق روستای نویز شهره است.
خوران Khouran(خور + ان):
در زبان پهلوی به خورشید، «خور» گفته می شد. فردوسی می گوید:
بدین هرچه گفتی مرا راه نیست خور و ماه از این دایش آگاه نیست
«خور» به معنای محل طلوع آفتاب و «مشرق» نیز بکار رفته است. چنانکه ما نام «خراسان» را در شرق ایران داریم.
نکته ی شایان توجه این است که ایرانیان باستان به خورشید اهمیت بسزایی می داده اند. به هر روی، «خوران» را می توان «سرزمین خورشید» نامید.
در حومه ی روستای «دنبلید»، منطقه ای در همسایگی «دیو لَن کمر» و «گُردِوینی» وجود دارد که «خوران دشت» نامیده می شود و به معنای دشت خورشید است.
تصویر: کوههای ناریان ( مرتفع ترین روستای طالقان)
موچان Mouchan (موچ +ان):
موچ به معنی بوسه و ماچ است ، جایی که آواز گنجشک وپرندگان شنیده میشود. {ان} آخر موچ معنی مکان را میدهدو بعبارتی : جایی که صدای خوش پرندگان همیشه شنیده می شود.
مهران Mehran(مهر + ان):
«مهر» و «محبت» در باور ایرانیان باستان بسیار ارزشمند بوده و در آیین مهر تجلی یافته است. علامه طباطبایی می گوید:
همی گویم و گفته ام بارها بود کیش من مهر دلدارها
پرستش به مستی است در کیش مهر برونند زین حلقه هشیارها
با بررسی آیین مهر در می یابیم که «میترا» (نماد و خود مهر) در «خورشید» تجلی می یافته و این، ارتباطِ معنایی مهران و خوران را نیز آشکار می کند. برای آشنایی بیشتر با «مهر» به کتاب «سه زن»، اثر نگارنده ی همین مقاله، فصل های «آیین مهر» و «زن در آیینه ی اسطوره» مراجعه فرمایید.
آردکان {Ardekan} (آراد + ک + ان):
«آراد» نام فرشته ای در باور ایرانیان باستان و نام بیست و پنجمین روز از هر ماه بوده است. بعلاوه واژه «اردا» در زبان پهلوی بمعنای پرهیزگار و درستکار بوده است. «ک» هم چنانکه در ادامه خواهیم دید، پسوند مکان ساز بوده است. پس در اینجا ما با 2 ترکیب سر و کار داریم. این ترکیب دوتایی در نام طالقان نیز دیده می شود: (تل + ک + ان)
خیکانKhikan (خی + ک + ان):
خیکان را می توانیم «خیک + ان» هم در نظر بگیریم. در اینصورت، «خیک» بمعنای ظرف پنیر و ماست و نیز بمعنای شکم است. می گویند در گذشته، چون انتقال شیر از بالاطالقان به بخش های پرجمعیت میانی دشوار بود، ابتدا آنرا به پنیر و ماست تبدیل می کردند و سپس به بازارهای یادشده می بردند. هنوز هم پنیر بالاطالقان معروف است. از سوی دیگر، «خی» در فارسی بمعنای «چراگاه» و «چمنزار» هم بکار رفته است. این معنای اخیر با نام روستا ارتباط دارد و مانند آردکان، دو پسوند مکانی (ک و ان) بدان افزوده شده است.
اسفارانAsfarun (اسفار + ان):
«اسفار پسر شیرویه»، از فعالان استقلال ایران و از شخصیت های برجسته ی مخالف حکومت اعراب در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری بود. او که لاریجانی و از قبیله ی «ورداوند» بود، طبرستان، گیلان، و بخش هایی از سرزمین های زیر نفوذ تازیان را تسخیر کرد. اسفار، در نهایت، بوسیله ی یکی از سرداران خود بنام «مرداویج»، بنیانگذار سلسله ی آل زیار، در طالقان دستگیر و کشته شد. گویا مرداویچ، نواده ی ارغش (حاکم گیلان در زمان کیخسرو) بوده است. تاریخ نویسان در وصف حال اسفار و مرداویج نوشته اند که هیچکدام اعتقاد مذهبی درستی نداشتند و گویا در باطن زرتشتی بوده اند. به هر روی، مردم مسلمان طالقان، به اسفار به دیده ی یک مبارز ملی و حامی استقلال ایران می نگریستند. در همسایگی طالقان، منطقه ای است که «زیاران» نامیده می شود و باید با «آل زیار» رابطه ای داشته باشد.
هشان Hashan(هش +ان):
هش به فتح عبارتست از : نرم از هر چیزی، معنای دیگر آن رفتن باشد که نقیض آمدن است، (ان) در آخر کلمه محل وجا را نشان میدهد.
پراچان (پراچ + ان):
«پراچَن»، بصورت مصدر و با معنای «پریدن» و «پر گرفتن» در گویش گیلکی بکار می رود. این معنا احتمالا به جدا شدن اهالی پراچان از شمال ایران اشاره دارد. شایان ذکر است که «پراچان» بالاترین روستای طالقان و نزدیکترین آبادی به مازندران است.
دکتر هانس بوبک، استاد دانشگاه و زمین شناس اتریشی در سال 1934 ضمن ترسیم نقشه ای علمی از علم کوه، کلیه ی قله های مشرف به هزارچم را با استفاده از لهجه ی اهالی پراچان طالقان و با کمک راهنمایان محلی نامگذاری نمود.
اوچان (اوچ + ان):
«اوچَِن»، بصورت مصدری به معنای «برچیدن» است. در لهجه ی گیلکی، «اوچین» به معنای «برگزین» بکار می رود. می توان روستای اوچان را «سرزمین برگزیده» دانست.
آسکان (آسک + ان):
«اسک» نام طایفه ای بزرگ در شمال ایران بوده است. همچنین منطقه ای در نزدیکی آمل هم وجود دارد که اسک نامیده می شود.
همچنین «آسک» احتمالا ریشه ی «آسکون»، یعنی دریای مازندران است. قاآنی می گوید:
چه مایه دارد در پیش طبع او دریا چه پایه دارد در نزد آسکون فرغز
فرغر یعنی «جوی آب».
همچنین ارزقی با اشاره به دریای خزر می گوید: «باد اندر او وزید ز پهنای آسکون...»
احتمالا «آسک» و «آسکون» از نظر معنایی با شهرستان «آبسکون» در نزدیکی گرگان در ارتباط است.
باریکان Barikan(باریک + ان):
واژه ی باریک در نام این روستا بدان سبب بکار رفته که منطقه ی مورد نظر، میان دو تپه ی مشرف به فشندک و زیدشت قرار دارد.
منگلان {Mangolan} (منگل + ان):
«مَنگُل» در زبان فارسی به مظهر قنات اشاره دارد.
دیزان Dizan(دیز + ان):
دیز در زبان پارسی به معناهای «دژ» (قلعه)، رنگ (مانند شبدیز) و «ظرف فلزی، پاتیل» (مانند دیزی و آبگوشت) بکار رفته است. بعلاوه بنا به یک روایت، در لهجه ی گیلکی به جفت در نوزادان هم دیز گفته می شود. به هر روی با توجه به موارد زیر، دیزان را می توان روستای دژ و ارگ نامید:
1)سابقه ی وجود دژ در روستای پراچان (بالاتر از دیزان)
2)کوه قلعه به ارتفاع 3187 متر که در 6 کیلومتری شمال دیزان (3 کیلومتری شمال پراچان) قرار دارد.
سگران {Sagran} (سگر + ان):سگر در زبان پهلوی یعنی پر و اشباع شده. شاید این معنا به جمعیت آن روستا در آغاز پیدایش اشاره داشته و وجود روستای سگرانچال در زیر سگران هم ناشی از همین اشباع جمعیت بوده است.
اورازان {Orazan} (اوراز + ان):
برگرفته از: http://orazan.persianblog.ir/
جلال آل احمد می گوید «اورازان» احتمالا «آب ریزان» است، اما بعضی ها آنرا «افرازان» هم دانسته اند.
باید بگویم که من نظر آن بعضی ها را می پذیرم!! در چند متن اورازان را بصورت «Avrazan» دیده ام که این یعنی جای بلند و مرتفع. چنین معنایی در نام چند روستای دیگر طالقان هم دیده می شود. درضمن، اورازان در منطقه ای واقعا بلند و بالاتر از گیلیرد است و آنطور که آل احمد هم توضیح می دهد، به خاطر همین بالاتر بودن، میان اورازانیان و گیلیردیان بر سر آب رودخانه اختلاف بوده.
لهران {Lohran} (لهر + ان):
لهر (Lahar) در زبان هندی با معنای موج دریا و لهر (Lahr) در زبان اردو با معنای موج آب بکار می رود. با توجه به قانون تبدیل a به o در لهجه ی طالقانی و وجود رودخانه ای به همین نام که از کنار این روستا می گذرد، می توان میان روستای لهران و معنای یادشده ارتباط ایجاد نمود.
کجیران{kajiran} ( کجیر+ ان۹( کج+جیر+ان) :
کج بمعنی ناراست و خمیدگی و پیچیدگی و جیر بمعنی پایین می باشد که به مرور زمان حرف جیم در کج به جیر ادقام شده وکجیر ادا می شود،که معنی مرکب آن بدین صورت بوده که روستای مزبوراز نظر جغرافیایی یکی از پایین ترین روستا های طالقان محسوب می شود و کج از صعب العبور و مار پیچ بودن طرق آن اطلاق می شده است.{ان} آخر کجیر معنی مکان را میدهدو بعبارتی : پایین ترین محل برای رسیدن وداشتن راه ناهموار و صعب العبور .
( کجیران )
تصویر: امیر نان
روستای خوش منظره حسنجون و سید آباد
روستاهایی با پسوند «-ک»پسوند «-ک» در زبان فارسی، می تواند بعنوان نشانه ی مکان بکار رود. چنانکه در نام های «انجیرک» در کرمانشاهان، «بادامک» در قزوین، «بیدک» در فارس و دماوند و... از این سازه ی واژگانی استفاده شده است.
کلانک {Kolanak} (کلان + ک):
«کلان» و «کلون» بمعنای ابزاری در قفل درهای سنتی ایران در زبان فارسی بکار می رود، اما به نظر نمی رسد ارتباطی میان این مفهوم و نام روستای مورد نظر ما باشد. در لهجه ی طالقانی، آوای «اَ» در آغاز بسیاری از واژگان به «اُ» تبدیل شده است. برای مثال «berar» (برادر) در لهجه ی مازندرانی، بصورت «borar»، و «men» (من) بصورت «mon» تلفظ می شود. «کُلان» را هم اگر به فتح کاف بخوانیم، همان «کلان» در زبان فارسی می شود که واژگان «کلان شهر» (شهر بزرگ)، «کلانتر» (بزرگ تر) و... از آن گرفته شده است. کلانک را می توان «روستای بزرگ» نامید.
گیلینک {Gilinak} (گیلان + ک):
این روستا، در اصل، گیلَینَک (گیلان با لهجه ی شمالی) بوده و بعدها فتحه ی «لام» افتاده است. در اینجا از نظر ساخت شناسی واژگانی ما با سه تکواژ و دو ترکیب مواجه هستیم: یکی ترکیب «گیل» و «-ان» و دیگری ترکیب «گیلان» و «-ک». پیش از این نیز با نام «آردکان» که آنهم واژه ای دو ترکیبی است آشنا شده ایم.روستای گلینک طالقان در یک شیب ملایم قرار گرفته و انبوهی از درختان بید تبریزی گردو گیلاس سیب آلبالو وتوت تمام روستا را در آغوش گرفته و زیبایی خاصی به این روستا داده است. در ادامه خیابان روناب به چهار راه کفتاری میرسید و در پشت محله و دراگردان میتوانید از خانههای قدیمی و خشت وگلی آن دیدن کنید. اگر بخواهید برای چند ساعتی استراحت کنید میتوانید به زمینهای اطراف عسلدره و طولوره و یا به طرف شهرک و زمینهای شترسنگ و کناره رودخانه شهرک و یا زمینهای بولزمین و یا خرچراندره بروید.
اوانک {Avanak} (اوان + ک):
«اوان» به کسر الف در زبان فارسی، کوته شده ی «ایوان» است و به معنای «کوشک» و «کاخ» هم بکار می رود. همچنین روستایی بنام «اوان» در منطقه ی رودبار نیز وجود دارد که شاید ارتباطی میان آن و روستای اوانک در طالقان وجود داشته باشد.
شهرک Shahrak(شهر + ک):
این منطقه مرکز طالقان است و چند سالی است که از نظر تقسیم بندی کشوری «شهر» اعلام شده است.
نویزک Novizak(نویز + ک):
نویزک در میان طالقان، احتمالا با روستای «نویز» در بالاطالقان ارتباط داشته و شاید مردمان نویز، به سوی جنوب کوچ کرده و نویزک را ساخته باشند.
خورانكKhouranak( خور +ان+ك ):
توسط :مهدی فیضی
در زبان پهلوی به خورشید، «خور» گفته می شد.باتوجه به توضيحات روستاي خوران ، ك آخر آن بمعني كوچك استنباط ميشود يعني: خورشيد كوچك.
روستاهایی با پسوند «-ه»
پسوند «-ه» در زبان فارسی، می تواند بعنوان نشانه ی اسم مکان بکار رود.
وشته {Voshteh} (وشت + ه):
اینجا نیز همانند قاعده ی آواییِ یادشده در توضیح «کلانک»، واژه ی «وَشت» بمعنای خوب و نیکو در لهجه ی طالقانی به «وُشت» تبدیل شده است. مولوی می گوید:
گفت ریشت شد سفید از حال گشت خوی زشت تو نگردیدست وشت
پرگه Pargeh(پرگ + ه):
مصدر «پراکندن» در زبان پهلوی بصورت «پرگندن» بکار می رفته است و «پَرگ» ریشه ی «پراکندن» است. «پرگه» احتمالا به جدا شدن کوچ کنندگان طالقانی از اقوام شمالی اشاره دارد. ما این معنا را در واژه ی «پراچان» نیز مشاهده کردیم.
خچیره Khochireh(خچیر + ه):
خچیر در لهجه ی طالقانی بمعنای «زیبا» است و برای مثال، طالقانی ها، دختر زیبا را «خچیره دَتَر» می نامند. معرب همین واژه در ادبیات فارسی بصورت «خجیر» بکار رفته است. چنانکه فردوسی می گوید:
به شاه جوان گفت زرتشت پیر که در کیش ما این نباشد خجیر
روستاهایی با پسوند «ج»
در فارسی، جایی ندیده ام که برای مکان، پسوند «ج» بکار برند. شاید «ج» کوتاه شده ی «جا» و شاید دگرگون شده ی «ک» باشد.
کولج {Koolaj} (کول + ج):
کول در لهجه ی گیلکی به معنای «تپه» و «جای مرتفع» است. این معنا با ویژگی های طبیعی کولج و بسیاری دیگر از روستاهای طالقان همخوانی دارد.
بزج {Bozaj}(بز + ج):
بز (Baz)، بر وزن گز، در فارسی به معنای پشته ی بلند و بلندی بکار می رود. شکل باستانی آن پژ بوده است. بزج را می توان مترادف کولج دانست. Baz بواسطه قانون تبدیل a به o در لهجه طالقانی (که نمونه های فراوان آنرا در همین مقاله می خوانید) به Boz تبدیل شده است.
روستای با صفای هرنج
روستاهایی با پسوند «د»:
نام برخی روستاها، در اصل، بدون دال در آخر بوده و این «د» اضافی بعدها بدان افزوده شده است. چنانکه ما امروز هم بسیاری را می بینیم که «رودهن» و «بومهن» را «رودهند» و «بومهند» می نامند. این «دال» نه بخاطر اشتباه شدن با نام «هندوستان»، بلکه بخاطر ساده تر شدن بیان این جمله ی محاوره ای است که : «آیا اینجا رودهنه»؟ با افزودن «دال» به آخر نام، بیان این جمله آسانتر خواهد شد.
گیلیرد {Gilyard} (گیل + یار + د):
این روستا در اصل گیلیار، بمعنای «یار گیل» بوده و بعدها «د» به آخر آن اضافه شده است.
دنبلید {Donbelid}(دنبالی + د):
تصویر: دنبلید (نمای دور) و آرتون (نمای نزدیک)
به نظر می رسد طالقانیان اولیه که از شمال شرق و شمالغرب وارد منطقه شده اند، دنبلید را انتهای شمالی در مرکز طالقان دانسته و آنرا دنبلی (یعنی انتها یا دنباله) نام نهاده اند. گفتنی است قدیمی های دنبلید، این روستا را دنبلی (بدون د) می نامند. چون در این مقاله به نام هایی مانند «گردوینی» و «دیو لن کمر» اشاره شده و این نام ها در حوزه ی روستای دنبلید است، بد نیست در اینجا به معنای آنها نیز اشاره ای کنیم:
دیولَن کَمَر {Divelankamar} (دیو + لَنگ + کمر):
این نام، در اصل به سنگی بسیار بزرگ و تخت در مسیر روستای دنبلید گفته می شد. موقعیت سنگ یادشده، به گونه ای بود که گویا از بالای کوه به زیر افتاده است. این سنگ چندین سال پیش برای بهینه سازی راه، منفجر شد و دیگر وجود خارجی ندارد، اما حتی من کاملا آنرا به یاد دارم. طالقانی ها به تخت سنگ بزرگ «کمر» می گویند و دیو لنگ کمر را می توان صخره ی «پای دیو» نامید.
گُردِ وینی {Gordevini}:
با توجه به همجواری این منطقه با سنگی که «پای دیو» نامیده می شد، از واژه ی «گرد» (پهلوان) در این نام می توان برای بررسی معنایی آن استفاده کرد. حتی با توجه به خاک رس بسیار سبک، سرخ، و سیال در آن بخش، می توان انگاشت که «گرد» (Gard, Gord) به واسطه ی قانون تبدیل «{» به «o» در لهجه ی طالقانی در سازه ی این واژه نقش داشته باشد. اما دیدگاه سومی هم وجود دارد که نگارنده ی این مقاله از پدر خود شنیده و به حقیقت نزدیکتر می نماید: «گرده وینی» را «بینیِ گرد» (دماغ مدور) ترجمه کنید. در اینجا نیز با قانون تبدیل «{» به «o» سر و کار داریم. در قدیم، راه مالروی دنبلید در این منطقه، پیچی مدور داشته که شبیه به بینی بوده است. با توجه به نامگذاری های مشابه در روستای دنبلید، برای مثال «Gou Pishani» (پیشانی گاو)، «دیو لنگ کمر» (پای دیو)، و...، این دیدگاه درست به نظر می رسد.
روستاهایی با اجزای مستقل:تعداد اندکی از روستاها پسوند خاصی را به همراه ندارند و نام شان ترکیبی از 2 واژه یا 2 تکواژ است. در زیر به تعدادی از این نام ها اشاره می کنیم:
پرده سر {Pordesar} (پرد + سر):
چنانکه در همین مقاله اشاره شد، «پرد» (Pard) شکل نخستین واژه ی «پل» بوده است. در زبان پهلوی پرد به «puhr» و سپس «puhl» تبدیل شد. قانون تبدیل a به o در اینجا نیز صدق می کند. هنوز هم در لهجه طالقانی به توفال سقف، یعنی چوب های هم اندازه ای که مثل پل روی تیر می اندازند و با کاه گل می پوشانند «پردو» گفته می شود. «پرده سر» را می توان روستای «سرِپل» دانست که با ویژگی جغرافیایی آن (مجاورت با شاهرود، بزرگترین رود طالقان) نیز هماهنگی دارد.
کرکبود{kar kabood}:
از نام دو اسب که «کهر» و «کبود» صدایشان می کردند گرفته شده است.
گراب {Garab} (گر + آب):
«گر» (Gar) در زبان پهلوی بمعنای کوه بکار رفته است و آن شکل دگرگون شده ی واژه ی اوستایی «گری» یا «آگیری» است. پس گراب = آبِ کوه.
«کش» و «کش رود» {Kash} and {Kash-e Rood}:
دو روستای مجاور یکدیگر. کش در زبان پهلوی مترادف با واژه های پهلو، کنار، و کرانه، بکار می رفته است. در ادبیات فارسی «کش» به معنای خوش نیز بکار رفته، اما معنی یادشده در مورد این دو روستا صدق نمی کند. پس «کش رود» یعنی روستای کنار رودخانه. گفتنی است که این روستا دقیقا کنار رودخانه ای به همین نام قرار دارد. بدیهی است که نام رودخانه از نام روستای مجاور آن برگرفته شده است.
تصویر : ایالت متحده کش وکش رود
«ورکش» {Varkash}:
«ور» در لهجه طالقانی بجای کنار بکار می رود. چنانکه بجای «کنار من» می گویند «مینی ور». کش را هم می توان مترادف «ور» دانست (چنانکه در مورد روستای کش توضیح داده شد) و هم می توان شکل کوتاه شده ی فعل «کشیده» انگاشت؛ یعنی «ورکشیده». به هر روی، این روستا بوسیله جاده ای از شهرک طالقان (مرکز طالقان) جدا شده و به تنهایی در جنوب این شهرک قرار دارد.
پیله بهمن {Pileh Bahman}:
پیله در لهجه طالقانی یعنی بزرگ. این واژه از زبان پهلوی بیادگار مانده است. طالقانی ها به مرد بزرگ می گویند «پیله مرد» و به آبشار بلند می گویند «پیلا چرنا». بهمن یکی از شش جاوید مقدس (امشاسپنتا) و یکی از آموزه های محوری زرتشت و مظهر «پندار نیک» بوده است.
زیدشت {Zidasht}:
برخی گفته اند زیدشت پیشتر «زردشت» Zardasht بوده است. به جز این، روستای یاد شده را می توان «زیر + دشت» نیز دانست. این معنا با موقعیت مکانی روستای یادشده سازگاری دارد و روستا دقیقا زیر دشت واقع شده است. بعلاوه اگر زیدشت را «زی + دشت» بدانیم، با توجه به «زی» که بمعنای «بسوی» در فارسی بکار رفته است، می توان روستا را بسوی دشت نیز دانست. چنانکه اگر از شمال ایران به سمت روستا حرکت کنیم، در حقیقت بسوی دشت های بعد از روستا نیز حرکت کرده است.
تصوير: طبیعت طالقان
روستا هایی با پسوند وند:
میناوند: (مینا + وند):
مینا بمعنی آینه و شیشه است و وند مصداق مکان می باشد.
خودکاوند:( خود + کاو+ وند.:
مردمانی آن در خود کاوش می کنند تا وجودی خود را بشناسند واز طریق خودشناسی به خدا شناسی نائل گردندو با شناخت وجودی خود به کشف حقایق الهی نزدیک می شوند.و وند مصداق مکان می باشد.
روستا هایی با پیشوند تکیه :
تکیه آرموت : { Tekieh Armout}( تکیه +آر+ موت ).
تکیه بمعنی پشت خود رابه چیزی نهادن؛محل وسیع برای روضه خوانی وعزاداری (فرهنگ معين). آر به معنی عار و ننگ می باشد . و موت یک کلمه عربی وبمعنی مردن است که به عبارتی :مردمانی که از مردن هراسی ندارند اطلاق می شود.
تصویر: روستای ساحلی تکیه آرموت
تکیه جوستان :{ Tekieh Joestan} (تکیه + جو +ستان).
تکیه بمعنی پشت خود رابه چیزی نهادن؛محل وسیع برای روضه خوانی وعزاداری (فرهنگ معين). جو علاوه بر غلات چارپایان معنی دیگری دارد . مجرای آبی که از آن آب را ، جهت مشروب کردن زمین عبور می دهند. با توجه موقعیت جغرافیایی روستا معنی اخیر به آن نزدیکتر است.
تکیه ناوه : { Tekieh Naveh } ( تکیه + ناوه ) :
تكيه بمعني محل تعز يه و عزاداري و ناوه بمعني شكاف بين خرماو گندم و يا بعبارتي دره سرسبز معني ميدهد . تکیه بمعنی پشت خود رابه چیزی نهادن؛محل وسیع برای روضه خوانی وعزاداری (فرهنگ معين). ناوه-ا(وٌ)ظرف چوبی حمل گل(فرهنگ عمید) .
ناوه= تشت چوبین(برهان قاطع). میان دانه گندم و هسته خرما(ناظم الطبا).شكاف و دره سرسبز(غياث اللغات)/بدن مكتسبي را گويندكه قالب روح باشد(مويد)و(فرهنگ دهخدا).
تصویر : روستای سیاحتی و زیارتی تکیه ناوه
میر Mir(امیر):
میر مخفف امیر و پادشاه و بعبارتی سرای بزرگان و مهتران .
میراش Mirash (میر +آش):
آنکه بانگ آش می زند و مردم را به آش خوردن می طلبد . و معنی خوانسالار است ،خوان= سفره است . شاید میر اش ابتدا میرآش بوده و محلی است جهت گسترانیدن سفره و مهمان نوازی های گسترده.
روشنابدر Roshnabdar(روشن + آب + در):
روشن به معنی درخشان و تابناک ، درمقابل خاموش است . روشنا= آفتاب کمتر تواند دید ( ذخیره خوارزمشاهی). باشد که مردم پیوسته اندر روشنا و صحرا باشدو زمستان که برف آید نظر او پیوسته بر برف باشد. (فرهنگ دهخدا).در به معنی باب، سرا ، راهرو می باشد و بعبارتی سرای که آب روشن وگوارا دارد.
شهراسر Shahr Asar(شهر + آسر) :
شهر علاوه بر معنای آبادی بزرگ، آشکارا کردن معنی میدهد. آسر به ضم بمعنی کشتزار ، مزرعه وغله زار است ودر قدیم، بنا به سهولت تلفظ آن بعد ها سر به فتح تغییر پیدا کرد.
تصویر : پا ييز روستای شهراسر ( زادگاه دکتر حشمت)
< برخی از نقاط دیدنی طالقان>
غارها :
غار بزج: اين غار در روستاي بزج طالقان واقع شده و در گذشته، از آن به عنوان پناهگاه استفاده ميشده است. آثاري از كارهاي دستي و محل دروازه و ديدهباني و همچنين نشيمنگاه در آن مشاهده ميشود. طول اين غار 25متر است.
غار كلهسنگ: در كوهي به همين نام در نزديكي قريه سوهان و قريه آرتون واقع شده. دهانه غار بسيار تنگ است. پس از پيشروي در غار، دهانه چاهي به عمق 4 متر نمودار ميشود كه بايستي به كمك طناب از آن پايين رفت و در آنجا محوطه بزرگي ديده ميشود كه تعداد زيادي اسكلت انسان روي هم انباشته شده است. درون اين غار، منابع آبهاي زيرزميني ديده ميشود و از سنگچينيهاي دستي درون غار استنباط ميشود كه سابقا عده زيادي درون اين غار ميزيستهاند.
غار مرغبند: در شمال روستاي «ناريان» قرار دارد و كمتر بدان توجه شده است.
دخمه باستاني خليزر: در مزرعهاي به همين نام در روستاي «وركش» واقع شده و داراي اتاقها و محل نشيمن است.
دخمه باستاني بادامستان: در جوار امامزاده يوسف، روبهروي روستاي «وشته» قرار گرفته و حدود ده اتاق در دارد.
غارهاي واقع در مزرعه عسلك، روستاهاي كركبود و اورازان. غار سياه بند در تكيه ناوه
غار خودکاوند: در غرب روستا و در زیرصخره رسوبی که روستا روی آن واقع شده غار دست کنی وجود دارد که در حال حاضر حدود ۲۳ متر عمق آن میباشد و اهالی روستا از وسعت و ارتباط آن با جاهای مختلف حکایتها نقل می کنند . در حال حاضر غار یاد شده راهرو پرپیچی می باشد که بخش های مختلف آن حفاری و یا بر اثر ریزش مسدود شده است .
غار ها ی ذیگر طالقان:
غار دهدر،غار دنبلید ،غار گراب ،غار جزینان ،غار ویران گلیرد در سه طبقه ، غار هرنج ، غار دیزان ،غار قلعه ارژنگ میناوند ،غار لهران ،غار الهوچین کش ، غار پراچان ،غار لوشر کش،غار کارا اسکول دره کلوان گوران ،غار بادامستان روستای وشته،غار کلخسان ،غار قلعه دختر گته ده ،غار ذالنگ سوهان
رودخانهها: طالقان، تازيان، ديزان، عليزان و اورازان، خسبان و کشرود.
درياچه: سد طالقان
سد مخزني طالقان :
طرح چند منظوره ی طالقان در راستاي دستيابي به اهداف توسعه اقتصاد ملي و به منظور استفاده بهينه از پتانسيل هاي منابع آب سطحي رودخانه طالقان در تلفيق با رودخانه زياران و در دو مرحله مطالعه و طراحي شده است .
مرحله اول : سد انحرافي سنگبان، تونل انتقال آب از دره طالقان به زياران، سد انحرافي زياران، كانال انتقال آب زياران به دشت قزوين وخط لوله انتقال آب زياران – كرج كه به طور كامل احداث گرديده است و در حال بهره برداري است.
مرحله دوم : اجراي سد مخزني طالقان و نيروگاه زيرزميني كه از تاريخ 24 اسفند ماه 1380 آغاز شد .
محل سد:
در دره طالقان ،جنوب رشته كوه البرز و در 120 كيلومتري شمال غربي تهران در سبزان روشنابدر بخش پايين طالقان واقع شده است .
سد قدیم و محل استقرار سد فعلی که سد قدیم در دل سد جدید فرو رفته است .
اهداف:
#كنترل و تنظيم جريان هاي سطحي رودخانه طالقان
#تامين آب مورد نياز براي كشاورزي دشت قزوين
#تامين بخشي از آب مشروب شهر گسترش ياف
#تهران و آب كشاورزي دشت هاي شهريار و رباط كريم#بالا رفتن سطح زندگي، رفاه اجتماعي، امنيت توازن و خود كفايي اقتصادي
#استفاده از پتانسيل هاي برقابي به عنوان هدف جنبي تقويت آبخوان هاي ابرفتي دشت قزوين توسط تغذيه مصنوعي
مشخصات :
كارفرما: شركت آب منطقه اي تهران
مشاور مطالعات وطراح : مهندسين مشاور مهاب قدس
واحد مديريت ودستگاه نظارت : مهندسين مشاور لار
پيمانكاران :
· سد و نيروگاه : شركت مهندسي منابع آب و نيروگاههاي آبي چين
- جاده هاي تندرستي : شركت ساختماني بند
برنامه هاي زماني عمليات اجرايي
· شروع :24 اسفند 1380
درپنجم شهريور ماه 1385 همزمان با اعياد شعبانيه به دست آقاي احمدي نژاد افتتاح گرديد و مورد بهره برداري قرار گرفت.
چشمه هاي آب معدني:
عسلك لميزان (به نام سه كوهه)؛ آب معدني شرب جويستان وچهل دختران تکیه ناوه
آبشارها :
آبشار آسكان askan :
در شرقي ترين نقطه ي طالقان و در ميان كوه هايي عظيم ؛آبشار زيباي آسكان پذيراي عاشقان طبيعت است.روستاي آسكان در چهل و سه كيلو متري شرق شهرستان طا لقان واقع است.سراسر اين آبشار در زمستان پر از قنديل هاي يخي بسيار زيبا مي شود كه جلوه خاصي از طبيعت به خود مي گيرد. مسير دسترسي به اين آبشار نا هموار بوده و همراه داشتن امكانات كوهنوردي الزامي است.
آبشار اوچانochan :
روستاي اوچان در جوار رود خانه طالقان و در چهل وپنج كيلو متري غرب شهر ستان طالقان واقع است.درياچه سد طالقان نيز بر زيبايي اين منطقه افزوده است. روستاي اوچان داراي چند آبشار زيبا وديدني است كه مهم ترين آن ها بيش از سي متر ارتفاع دارد
آبشار اورازان ourazan :
آبشار اورازان در شرق روستاي اورازان و در پانزده كيلومتري شرق شهرستان طالقان ودر دامنه ي شمالي رشته كوه طالقان واقع است. اين روستا در مسير گوران و گليرد قرار گرفته است ومنظري بكر و زيبا دارد.
آبشار تونو tuno :
در شرق روستاي جزينان دربند؛واقع درهفت كيلومتري شمال شهرستان طالقان و در نزديكي رود خانه ي خسبان واقع است. اين آبشار از مسير بزج قابل دسترسي مي باشد. ارتفاع اين آبشار دو پله ي وزيبا در حدود پنجاه متر است.آثار گسل بزرگي در صخره هاي اطراف آبشار به خوبي مشهود است.
آبشار فصلي در بند دره dar band dare :
اين آبشار در قسمت ورودي پايين روستاي تكيه ناوه واقع گشته است ودر طي مسافت دره ؛كه رودي در آن جاري است ؛در انتهاي دره بكر و زيبا آبشار نمايان است.ارتفاع آبشار حدود بيست و پنج متر مي باشد.در ميان دره ي صخره ي و عظيم مي توان صداي پر هيبت جريان رود خانه و آبشار آن را شنيد.و شاهد جانوران وحشي زيادي خواهيد بود.
آبشارفصلي جوستان joestan :
آبشارها( دو آبشار)در قسمت شرقي روستا واقع شده كه دسترسي به آبشار ها؛همراه داشتن امكانات كوهنوردي الزامي است.
آبشار سوهان sohan :( چوره )
آن آبشار در شمال روستا و4 کیلو متری روستای کشرود در بيست و پنج كيلو متري غرب شهرستان طالقان واقع شده است ارتفاع ابشارحدودا بین 20 تا 25 متر می توان تخمین زد در فصل بهار وجود این ابشار طراوت خاصی به منطقه داده وبرای کوهنوردان ویا عزیزانی که برای چیدن قارچ کوهی ویا سبزی کوهی از این مسیر عبور می نمایند مفرح ودلنشین است..غارمعروف سوهان نيز در شمال اين روستا پذيراي علاقه مندان خويش است.
آبشار شلبن shale bon :
آبشار شلبن(شله بن)در غرب روستاي بزج در ده كيلو متري شهرستان طالقان واقع شده است و مناظره طبيعي اطراف آن بسيار زيبا است.اين آبشار از سه طبقه تشكيل شده و مسير دسترسي به آن مي توان از كوچه باغ ها ي قديمي خسبان نيز ديدن كرد.
آبشار كركبود karkabud :
يكي از زيبا و مشهورترين آبشار هاي منطقه طالقان آبشار كر كبود مي باشد.اين آبشار اگرچه ارتفاع بلندي ندارد ولي قدرت و حجم آب عبوري از آن كه از دهانه باريك مي گذرد؛بسيار باشكوه جلوه مي كند. دشت هاي پر گل؛كوه هاي يك پارچه و رود خانه زيباي اين منطقه بيشتر به تابلو هاي نقاشي شبيه است تا واقعيت. بعد از عبور از شهرستان طالقان و طي حدود سيزده كيلومتر به سمت شرق به مسيري در سمت چپ جاده ميرسيد كه با شيب تند خود به روستاي كركبود منتهي مي شود.براي يافتن مسير ؛بهتر است از اهالي محل راهنمايي بگيرييد.در شمال روستا و در ميان دره ي صخره ي و عظيم مي توان صداي پر هيبت جريان رود خانه و آبشار آن را شنيد. اطراف آبشار در فصل بهار مكان مناسبي براي رويش گل ها و گياهان دارويي و كوهي از قبيل ريواس؛والك؛ترشك؛شنگ؛تره كوهي است.
از آبشار سفيدآب نيز ميتوان اشاره كرد كه در غرب قله شاه البرز واقع است که بيشتر مورد بازيد كوهنوردان قرار مي گيرد.
اگر اهل راهپيمايي هستيد حتما به دره ها و آبشار وكوه هاي اطراف طالقان سر بزنيد.طبيعتي بكر وزيبا با تلفيقي دل انگيز از كوه و رود و گياه كه روحيه شمارا دگرگون مي كند.؛ از ارتفاعات حصار چال هم ديدن نماييد.
ارتفاعات زيباي طالقان با صخره و كوه هاي ستبر خود هميشه پذيراي علاقمندان كوهنوردي وسراسر هيجان و نشاط آور است.
آثار طبيعي: زيستگاه حيات وحش عسلك، لمبران، جوستان، يخچال طبيعي در علم كوه در نزديكي روستاي براجان.
آثار تاريخي: گورستان زردشتيان در عسلك و لمبران، پل چوبي در اسفاران، حسينيه قديمي در جويستان.
ساير آثار: قلعه گيلكيا در گيليرد، بقعة خشت و گل، بقعه پير در روستاي هرنج، خانه قديمي در روستاي حسنجون، و خانه آيتالله طالقاني در طالقان.
{ امام زادگان و اماکن متبرکه طالقان }
امام زاده ابراهیم علی(ع) :
آن حضرت از نوادگان حضرت ابوالفضل العباس (ع) است.بقعه ایشان در محوطه ای در منطقه سرسبز و مشجر و البته کوهستانی در روستای تکیه ناوه طالقان در فاصله 5 ۹کیلومتری شهرستان کرج واقع شده است . قدمت بقعه به عصر صفویه باز می گردد .این بقعه دارای ضریحی چوبی مربوط به 200 سال قبل بوده که یک ضریح فلزی نیز به آن ضمیه شده است .بنای امامزاده دارای گنبدی مخروطی شکل است و اخیرا مورد مرمت قرار گرفته است.پوشش داخلی گنبد سفید کاری و ازاره آن از سنگ است .در این بقعه زائر سرایی جهت رفاه زائرین احداث شده است.
امام زاده هارون (ع) :
امامزاده هارون بن موسی جعفر (ع)ششمین فرزند امام هفتم (ع) است .در شرح حال ایشان آمده که در سال 160 هجری در مدینه متولد شده و در سال 211 هجری دار فانی را وداع گفته و در روستای جوستان طالقان مدفون گردیده است .بقعه در محوطه ای حدود 1000 متر که پیرامون آن را درختان کهنسال بلند فرا گرفته واقع شده است .این بقعه دارای امکانات رفاهی و کتابخانه ای مجهز و زائر سراست.و هم اکنون در حال مرمت و باز سازی است.
امام زاده ابراهیم (ع) :
وی از نوادگان امام موسی کاظم (ع) است .این امامزاده در مرکز روستای کشرود طالقان در منطقه ای کوهستانی با درختان انبوه و کهنسال واقع شده است .بنای آن منفرد وفاقد الحاقات است . این بنا فاقد گلدسته است ولی دارای گنبدی مخروطی مطابق با وضعیت معماری منطقه است که مورد مرمت وباز سازی نیز قرار گرفته است .همچین گورستانی پیرامون امامزاده وجود دارد .این امامزاده دارای امکانات اولیه رفاهی و آب و برق نیز هست.قرمت این بنای تاریخی به قرن هفتم یا هشتم هجری باز می گردد.
امام زاده ابراهیم (ع):
این بنا در 1500 متری جنوب روستای اوچان و در منطقه کوهستانی طالقان با درختان کهنسال و سر به فلک کشیده واقع شده است .بقعه فاقد گلدسته است ولی دارای گنبد رک (مخروطی)و ضریحی چوبی است .گورستان عمومی در بخشی از محوطه امامزاده قرار دارد .و فاقد الحاقات جانبی است .این بقعه دارای تسهیلات رفاهی اولیه و آب و برق است .قدمت این بقعه به قرن هفتم یا هشتم هجری باز می گردد.
امام زاده پیر جمشید (ع) :
این بنا در روستای مهران از مناطق کوهستانی طالقان واقع شده که از نظر اقلیمی جزو مناطق خوش آب و هوا ست.این بنای برج مانند فاقد الحاقات جانبی و دارای گنبدی رک و فاقد گلدسته است و در جنب امامزاده گورستانی وجود دارد .این بقعه دارای امکانات رفاهی اولیه و آب و برق است .قدمت اولیه بنا در قرن نهم و دهم هجری است.
بقعه امامزاده حسن (ع)
این امامزاده در مکان مرتفعی در روستای هرنج قرار گرفته و دارای بقعه و بارگاهی است که سفیدی گنبد او از دور نمایان می باشد. بنای اولیه این بقعه مربوط به قرن نهم و دهم هجری است. بعضی از مراجع می گویند که ایشان امام زاده حسن ابن زکریا ابن محمد ابن امام زین العابدین (ع) می باشند. ایشان امامزاده ایست معروف و از کرامت او بسیار سخن میگویند مردم از دور و نزدیک برای زیارت به آنجا میروند و برای کسب ثواب و بردن اجر اخروی و بر آمدن حاجاتشان در زندگی به او متوسل شده و عرض ادب میکنند و در درگاه خدا راز و نیاز می نمایند درود خدا بر او و آباء طاهرینش باد.
بقعه دو برادران (ع):
این بقعه متعلق به امامزادگان زید و ابراهیم (ع) است که در روستای کرکبود از توابع شهرستان طالقان ،در محوطه ای حدود 100 متر مربع واقع شده و دارای گنبد رک خشتی و ضریح چوبی است . این بنا که فاقد گلدسته و به صورت منفرد است ،جزو آثار تاریخی به ثبت رسیده است. قبرستانی عمومی در بخشی از محوطه قرار دارد.ساختمان امامزاد ه دارای امکانات اولیه و آب و برق است .
بقعه متبرکه امامزاده زکريا(ع):نسب ايشان به امام موسى کاظم (ع) مى رسد. امامزاده در منطقه اي کوهستانى در جنوب روستاى ميراش در 11 کيلومترى غرب شهرک (مرکز طالقان )و در محوطه اى حدود 4000 متر مربع واقع شده است .اين بقعه داراى ضريح چوبى است که ارزش تاريخى دارد .گنبد آن مطابق معمارى محلى رک (مخروطي)و فاقد گلدسته است . جنب بقعه مسجدى احداث گرديده که فضاى سبز مناسبى نيز به آن اضافه شده است .اين بقعه جزو آثار تاريخى به شمار مى آيد و مربوط به هفتم يا هشتم هجرى است
امام زاده سید علاءالدین (ع):
وی از نوادگان امام موسی کاظم (ع) است .بقعه امامزاده در مدفن سید علاء الدین (ع) برادر سید ضیاءالدین است که در نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .بقعه امامزاده اورازان مدفن سيد علاء الدين (ع) برادر سيد ضياءالدين است که در روستاى خچيره مدفون است .ظاهرا پس از تعقيب اين دو برادر توسط خوارج ،آن دو از يکديگر جدا شده و سيد ضياء الدين به روستاى خچيره وسيد علاء الدين به اورازان رفته و در اين مکان مدفون شده اند .بنا فاقد الحاقات جانبى و گلدسته است و قبرستانى در بخشى از محوطه امامزاده قرار دارد .
بقعه متبرکه امامزاده سيد ضياء الدين (ع):او از نوادگان امام موسى کاظم (ع) است .اين بقعه در منطقه کوهستاني روستاى خچيره طالقان در فاصله 500 مترى ضلع جنوبى رودخانه شاهرود و ميان دو کوه که منظره اى بسيار زيبا را تداعى مى کند قرار گرفته است.او در زمان حيات خود به عنوان فردى با ايمان و با تقوا شهرت داشته است .بناى اين امامزاده فاقد گلدسته و داراى گنبد است و کتابخانه اى کوچک ،وضو خانه و 3 زائر سرا دارد.همچنين کف سراسر امامزاده موزائيک و بالاى آن گچ کارى شده است .قدمت اوليه بنا به قرون هفتم وهشتم هجرى باز مى گردد.
بقعه امامزاده شیخ حسین (ع):
معروف به جد بزرگوار و همچنین معروف به شیخ حسین الهی در روستای دیزان در جوار مسجد شیخ مرتضی دیزانی و مزار شهدای دفاع مقدس روستای دیزان طالقان قرار دارد. از شجره این امامزاده یا معصوم زاده اطلاعی در دست نیست ولی گفته می شود که جد سادات روستای دیزان طالقان است.
بقعه متبرکه امامزاده مهراب (ع):امامزاده مهراب يا مسعود (ع)از نوادگان امام موسى بن جعفر (ع) است .اين بقعه که در منطقه کوهستانى روستاى کشرود طالقان واقع گرديده فاقد گلدسته و گنبد است .مسجد چهارده معصوم ضميمه اين بقعه شده است.اين امامزاده داراى ايوان اصلى و شبستان است و قدمت اوليه آن به قرن دهم ويازدهم هجرى باز مى گردد.گورستان عمومى پيرامون آن قرارد دارد .بقعه داراي فضاى سبز مناسب است.
بقعه متبرکه امامزادگان موسى وسليم(ع):اين امامزادگان يکى موسى از اعقاب امام محمد تقى (ع) و ديگري سليم از احفاد امام جعفر صادق (ع) است.اين بقعه در روستاى آسفاران و در منطقه کوهستانى طالقان در محوطه اى حدود 3000 متر با زير بناي 100 متر مربع واقع شده است .بناى اوليه بقعه متعلق به قرن هفتم يا هشتم هجرى و حرم آن داراى ضريحى چوبى است و گنبد آن اخيرا مورد مرمت قرار گرفته است .جنب بقعه مسجدى احداث گرديده و داخل حرم مرمت و سفيد کارى شده است .پيرامون بقعه را قبرستان عمومى با انبوه درختان تنومند و بلند در بر گرفته است .بنا فاقد الحاقات جانبى است ولى از امکانات اوليه و آب و برق برخوردار است .
بقعه متبرکه امامزاده مير سعيد (ع):
اين بقعه متعلق به قاضى مير سعيد بن سيد علاالدين الحسينى از نوادگان امام محمد باقر (ع) است.اين بقعه در يکى از زيباترين مناطق کوهستانى طالقان در ضلع غربى روستاى حسنجون و سيد آباد و در حدود 20 کيلو متري طالقان که بسيار سر سبز و خوش آب و هواست واقع شده است.اين امامزاده فاقد گلدسته،داراى گنبد و همچنين سنگ قبرى است که طبق نوشته روى آن ،ايشان در سال 926 هجرى قمرى مى زيسته است.بنا با مساحتي حدود 120 متر مربع فاقد الحاقات جانبى است و در بخشى از محوطه گورستان عمومى قرار گرفته است .ساختمان امامزاده داراى تسهيلات اوليه و آب و برق است .تاريخ اوليه بنا به قرن نهم و دهم هجرى باز مى گردد.
بقعه متبرکه امامزادگان محمد باقر وسيد اسماعيل (ع):
وي از نوادگان حضرت موسى کاظم (ع) است .جزينان در منطقه اي کوهستانى از توابع شهرستان طالقان واقع شده است .بقعه داراى زير بنايى حدود 100 متر ،گنبدى گلى و رک و فاقد گلدسته و ديگر الحاقات جانبى و ضريح آن چوبى است . اين امامزاده جزو آثار به ثبت رسيده است و قبرستانى عمومى در بخشى از محوطه آن قرار دارد .ساختمان امامزاده داراى امکانات اوليه و آب و برق است .
بقعه متبرکه امامزادگان حمزه، عبدا... ،هاشم (َع):
این بقاع متبرکه در منطقه ای کوهستانی در فاصله ۸۳۰۰ متری غرب روستای کجیران در ۸۰ کیلومتری شهرستان طالقان واقع شده اند .بقعه امامزادگان حمزه و عبد الله در پایین روستا و بقعه امامزاده هاشم در بالا روستا قرار دارد که کاملا خراب شده و از بین رفته اند زیارتگاه امامزادگان حمزه و عبد الله دارای ضریحی چوبی و گنبدی خشتی و رک هست.درختان کهنسال گرد و پیرامون بقعه را فرا گرفته اند . این بقعه فاقد الحاقات جانبی است و در بخشی از محوطه امامزاده قبرستان عمومی قرار دارد . ساختمان امامزاده دارای تسهیلات اولیه و آب و برق است.
بقعه متبرکه امامزاده يوسف (ع):وي يکى از فرزندان امام موسى کاظم (ع) به شمار مى رود .بناي بقعه ايشان در منطقه اى کوهستانى درمنطقه بادامستان روستاى وشته طالقان که به این نام نيز معروف است ، در فاصله 144 کيلومترى شهر کرج واقع گرديده و پيرامون آن را درختان بادام فرا گرفته است .از نظر معمارى ،اين بنا منفرد و بدون الحاقات و فاقد ضريح و گلدسته است .قدمت بقعه به دوره صفويه باز مي گردد . گنبد آن مخروطى يا رک و با کاشيهاى متاخر آبى رنگ کاشیکاری شده است .اخیرا این بقعه مورد مرمت و بازسازی قرارگرفته است .
طالقان چهارمین شهرستان استان البرز:
با تصویب هیئت وزیران شهرستان طالقان در استان البرز از ترکیب بخشهای مرکزی به مرکزیت شهر طالقان شامل دهستانهای پایین طالقان به مرکزیت روستای شهراسر و میان طالقان به مرکزیت شهر طالقان و بخش بالای طالقان تشکیل می شود.بر این اساس، با تصویب هیئت وزیران و بنا به پیشنهاد وزارت کشور، روستای آرتون از دهستان میان طالقان بخش طالقان شهرستان ساوجبلاغ منتزع و به دهستان پایین طالقان همین شهرستان الحاق می شود.بر این اساس، روستاها، مزارع و مکان های سنگ بن، کلانک، فشندک از دهستان پایین طالقان بخش طالقان شهرستان ساوجبلاغ منتزع و به دهستان میان طالقان همین شهرستان الحاق می شود.همچنین دهستان کناررود به مرکزیت روستای گوران از ترکیب مزارع، روستاها و مکانهای گوران، گلیرود، خودکاوند، اورازان، وشته، سفچ خانی، منگلان، حصیران، گرود، آونگ، محسنآباد، بزج، سکران، سکران چال، نوبزک، جزن، حسنجون، جزینان، سیدآباد، خسبان، هرنج و پردهسر در تابعیت بخش طالقان شهرستان ساوجبلاغ ایجاد می شود.بر این اساس، نام دهستان بالا طالقان از توابع بخش طالقان شهرستان ساوجبلاغ به دهستان جوستان تغییر مییابد.این مصوبه از سوی محمد رضا رحیمی، معاون اول رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ شده است.
زمينلرزه ى سه شنبه 17 آبان 1345 (8 نوامبر 1966 ميلادى) صمغ آباد طالقان:
زمينلرزه ى سه شنبه 17 آبان 1345 خورشيدى(8 نوامبر 1966 ميلادى) صمغ آباد طالقان
زمينلرزه اى پيرامون ساعت 45: 6 در تهران، شميران، بشگل دره، لاريجان و نوشهر احساس شد (Nabavi 1972) سقف شمارى از خانه هاى خشتى- گلى در صمغ آباد فرو ريخت و بقيه ترک برداشتند(پيکر 8015). دو حيوان در صمغ آباد تلف شدند و در جنوب آبادى کوه ريزش کرد(مهاجر) اشجعى و همکاران 1362. در گفتارى که با آقاى حسن قورچيان(کدخداى صمغ آباد در زمان زمينلرزه) داشتيم روشن شد که 120 خانه در صمغ آباد شکاف برداشته و 4 خانه يا طويله ريزش کرد. پيرامون 120-80 چادر از طرف جمعيت شير و خورشيد سرخ به اهالى زلزله زده ى صمغ آباد تحويل شد. در ابراهيم آباد تنها 30-20 خانه ترک برداشت. بقعه ى قديمى امامزاده ابراهيم(پسر موسى ابن جعفر) در ابراهيم آباد صدمه اى نديد. اين زمينلرزه ممکنست بسبب جنبش گسله ى طالقان(پيکر 8015) رويداده باشد. داده هاى دستگاهى اين زمينلرزه که در پيکر 8015 نيز آورده شده بشرح زير است.
Ref
|
S.D
|
No
|
F.D
|
M
|
Mb
|
Ms
|
Coordinate
|
Time
|
Date
|
|
|
stns
|
|
|
|
|
|
(G.M.T)
|
|
ISC
|
1.50
|
55
|
41
|
4.8
|
|
|
36.10N-50.74E
|
03:14:12:8
|
1966.11.08
|
USCGS
|
1.40
|
41
|
38
|
5.0
|
|
|
36.10N-50.80E
|
03:14:12:0
|
|
NAA
|
1.45
|
57
|
53
|
|
|
|
36.16N-50.71E
|
03:14:14.2
|
|
:: موضوعات مرتبط:
دانستنیهای طالقان ,
,
:: برچسبها:
نظری بر طالقان ,
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4 |